الاهی به امید تو
صندوق صدقات نیست دل من که گاهی سکه ای محبت در آن بیاندازی و پیش خدای دلت فخر بفروشی که مستحقی را شاد کرده ای ... هیـ ـچ لحظـ ـه ای یک روز توی جهنم همدیگه رو می بینیم تو به جرم اینکه قلب من رو دزدیدی منم برای اینکه خدا رو ول کردم و تو رو پرستیدم ..... این روزها بغض دارم... گریه دارم... میخواهم برایت تنهایی را معنی کنم! وقتی پایت خواب میرود نمیتوانی درست راه بروی لنگ میزنی وقتی قلبت خواب میرود نمیتوانی درست فکر کنی عاشق میشوی قصـهـ می گویی از روز وَ نمی دانی کَسی آن طرفـــ تر بی آغوشـــِ تــو خوابَشــ نمی برد . . .
چه حال بدی دارنداونایی که تنها چیزی که آرومشون میکرداین بود به خودشون میگفتند. عشق چیز عجیبی نیست ، کاش هر روز " جــــــمـــــعـــــه " بود . . . واسه دلتنگیهای بی موردم منو ببخش واسه بغض هایی که تو گلوم نگه داشتم تا هیچی ازش نفهمی واسه دوستت دارم گفتن های بدون دلیلم واسه بوس های پنهونی موقعه خوابت واسه هر کاری کردن من که تو رو راضی نگه دار دارم واسه همش منو ببخش هر لحظه بهانه تو را میگیرم من از عشق گفتم تو مدل ماشینم را پرسیدی من از محبت گفتم تو محل زندگیم را پرسیدی من از دوست داشتن گفتم تو وضعیت حسابِ بانکیم را جویا شدی کیم را جویا شدی
به اندازه ی لحظـ ـه های با تـ ـو بودن شیرین نیست
لحظـ ـه ی دـ ـیدن تـ ـو
لحظـ ـه ی تمـ ـوم شـ ـدن دوری تـ ـو
لحظـ ـه ی عاشقـ ـانه ی مـ ـن
لحظـ ـه ی گرفتـ ـن دستهـ ـای پـ ـر مهـ ـرت
لحظـ ـه ی بـ ـا تـ ـو بـ ـودن
در کـ ـنار تـ ـو بـ ـودن..
تنهــــا آمده ام ؛ تنهـــا مـــی روم ...
یک وقـــت هــایــی !
شایـــد حتـــی برای ساعتـــی یا دقیــقه ای ؛
کم مــی آوری ...
دل وامانـــده ات یــک نفـــر را مـــی خواهــد
تا دلت بخواهد
آه دارم . . .
ولی بازیگر خوبی شده ام
و می خندم ...!!!
در ساحل کنار دریا ایستاده ای ,
هوای سرد ,
صدای موج
انتظار انتظار انتظار
... ... به خودت می آیی ,
یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند ,
نه دستی که شانه هایت را بگیرد ,
نه صدای که قشنگ تر از صدای دریا باشد
اسم این تنهایی است
این روزها،دستهای تو تنها امید من هستند...
این روزها بریده از همه،خسته،درمانده و تنها....
.
.
هنوز جایی در دلت،برای من خالی است؟
بدجوربه ان نیاز دارم...
امروز زنگ میزنه همه چیز درست میشه!
اما افسوس......
عزیز دلم!
همینه که اگه تو "دلت بگیره " من " نفسم می گیره
آن وقت می توانستم . . .
" دلتنگی هایم " را . . .
برگردن غروبش بیاندازم
من با تو زیر باران نرفته ام
اما
باران که میبارد
دلم برایت تنگ میشود!!!!
هر ثانیه با نبودنت درگیرم
حتی تو اگر به خاطرم تب نکنی
من یکطرفه برای تو میمیرم…
Power By:
LoxBlog.Com |